Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@23:26:38 GMT

آیا مذاکرات «جده» درباره اوکراین شکست خورد؟

تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۰۳۳۶۱

آیا مذاکرات «جده» درباره اوکراین شکست خورد؟

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: نشست دیپلماتیک نمایندگان ۴۰ کشور جهان در جده و درباره اوکراین، بدون نتیجه ای خاص به پایان رسید و بیانیه مفصلی نیز از سوی حاضرین منتشر نشد. در نشست جده، بر این موضوع تاکید شد که هرگونه معاهده صلح باید بر اساس احترام به تمامیت ارضی اوکراین و منشور سازمان ملل باشد. این گزارش، به بررسی این موضوع می پردازد که چرا نشست جده دستاورد ملموسی نداشت و اساسا آیا مقامات سعودی انتظاری بیش از این داشتند یا خیر.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از آن که مهمانان این نشست دو روزه، جده عربستان را ترک کردند، واکنش های متفاوت کی‌یف و مسکو توجه رسانه های جهان را به سوی خود جلب کرد. روسیه که در این مذاکرات شرکت نکرده بود، نشست جده را محکوم به شکست و بلانتیجه دانست اما همچنان اوکراین مواضع خود را بر حق دانست و از میزبانی و میانجیگری عربستان سعودی تشکر کرد.

زلنسکی رئیس جمهور اوکراین، قبلا اعلام کرده بود که گردهمایی جده، گامی در مسیر رسیدن به اجلاس جهانی صلح است و او شخصا امیدوار است که این اجلاس در پاییزِ پیش رو برگزار شود.

عربستان سعودی و طرح ۱۰ ماده ای زلنسکی

مقامات سعودی طی هفته های اخیر، بارها به موضوعاتی همچون امنیت انرژی و امنیت غلات اشاره کرده و خواهان پایان یافتن جنگ بین روسیه و اوکراین شده اند. اما آنان هیچگاه از این موضوع صحبت نکرده اند که آیا برای پایان دادن به این مناقشه بزرگ، طرح و نقشه راهی دارند یا نه. رویکرد محافظه کارانه تیم بن سلمان در این ماجرا، به گونه ای است که نه مفاد طرح ۱۰ ماده ای زلنسکی را تماما تایید می کند و نه حاضر است در مورد بندهای حساس و مناقشه برانگیز آن، اظهار نظر کند.

ایگور ژوکوا از مقامات دفتر رئیس ‌جمهور اوکراین، به پولیتیکو در بیانیه ای گفته است: «ما یک گفتگوی بسیار صادقانه و باز داشتیم که طی آن نمایندگان هر کشور می توانستند موضع و دیدگاه خود را بیان کنند. دیدگاه‌ های متفاوتی وجود داشت، اما همه شرکت ‌کنندگان تعهد کشورهای خود را به اصول منشور ملل متحد، حقوق بین ‌الملل و احترام به حاکمیت و نقض‌ ناپذیری تمامیت ارضی کشورها نشان دادند.» به گفته یرماک، نشست جده گامی به سوی اجرای عملی فرمول ۱۰ گامی صلح اوکراین بود.

این گفته ها درحالی بیان شده که طرح ۱۰ ماده ای زلنسکی برای صلح که مورد تایید آمریکا و اروپا قرار گرفته، همچنان برای روسیه غیرقابل قبول است و پوتین، دست کم با سه ماده حساس این طرح مشکل دارد و آن را رد می کند. به عنوان مثال، ماده یک که در مورد نوسازی و ایمنی هسته ای و بازگرداندن نیروگاه زاپوریژیا به اوکراین و همچنین ماده پنج که دربرگیرنده موضوع تمامیت ارضی اوکراین و تایید مجدد آن از سوی روسیه است.

تاثیر آشکار غیبت روسیه در نشست جده

دولت روسیه نماینده ای به نشست جده نفرستاد و اتفاقا همین اقدام مسکو، باعث شد که بسیاری از مهمانان اذعان کنند که بدون حضور طرفین مناقشه، ممکن نیست که مذاکره به نتیجه روشنی برسد. کما این که سلسو آموریم رئیس هیئت برزیل، به صراحت اعلام کرد: «نشست برای یک مذاکره واقعی، باید شامل همه طرف ها از جمله روسیه باشد. اگرچه اوکراین بزرگترین قربانی است، اما اگر واقعا خواهان صلح هستیم، باید مسکو را در این روند مشارکت دهیم».

یکی از نکات مهم در مورد مواضع روسیه، این است که دیپلمات های این کشور به جده نرفتند اما پسکوف سخنگوی کرملین گفته بود که از دور، گفتگوها را پیگیری می کند. ولی نکته مهم اینجاست که در حال حاضر چشم ‌اندازی برای گفتگوهای مستقیم صلح میان اوکراین و روسیه وجود ندارد و جنگ ادامه دارد. پسکوف همچنین در پاسخ به نیویورک تایمز، به این موضوع مهم اشاره کرده که نیروهای روسی، به دنبال تصرف سرزمین های جدیدی نیستند اما در عین حال، از مناطقی که تاکنون تصرف کرده اند، خارج نخواهند شد.

مرور سخنان و مواضع پسکوف و دیگر مقامات روسی، نشان می دهد که نه تنها مقامات سیاسی و امنیتی عربستان سعودی، بلکه بسیاری از افراد عادی نیز می توانند این واقعیت را درک کنند که با وجود چنین شکاف ها و اختلافات عظیمی، مذاکره و میانجی گری برای رسیدن به صلح، خوشبینانه است. اما سعودی ها، با توجه به خواسته ها و منافع ویژه سیاسی وارد این مسیر شدند و احتمالا در ماه های آتی نیز، به کنشگری خود ادامه خواهند داد.

بن سلمان به دنبال توسعه روابط با بریکس

اگر چه روسیه نماینده ای به جده نفرستاد اما ظاهرا سران عربستان سعودی، از حضور نمایندگانی از چهار عضو بلوک تأثیرگذار بریکس یعنی برزیل، هند، چین و آفریقای جنوبی خشنود بودند و این موضوع نشان می دهد که پادشاهی سعودی در مذاکرات اوکراین، پیش از هر چیز به دنبال نتایج عملگرایانه به نفع سیاست خارجی و روابط ریاض است و خوب می داند که با تشکیل چنین نشست هایی، جنگ در اوکراین، خاتمه نمی یابد.

شواهد نشان می دهد که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، با نگاهی عملگرایانه، به دنبال یک مانور دیپلماتیک است که حداکثر میزان موازنه گرایی را به نمایش بگذارد. به همین خاطر، از سویی به آمریکایی ها چراغ سبز نشان می دهد که در مسیر عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی میانجیگری کنند، از سویی با دو قدرت منطقه ای مهم یعنی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه گرم می گیرد و از دیگر سو، علاوه بر همراهی با روسیه، با قدرت های مهم آسیایی همچون چین و هندوستان نیز روابط خود را گسترش می دهد.

جوست هیلترمن مدیر برنامه خاورمیانه در گروه بین المللی بحران، گفته است: «ریاض می خواهد در کنار هند و برزیل باشد. زیرا قدرت های متوسط، تنها زمانی می توانند امیدوار به تاثیرگذاری جهانی باشند که به عنوان عضوی از یک باشگاه بزرگ عمل کنند».

نگاه اتحادیه اروپا به عربستان سعودی

از دید مقامات اتحادیه اروپا، عربستان سعودی از چند منظر متفاوت، شایسته کنشگری و ایفای نقش در پرونده اوکراین است. اول این که این کشور، هنوز هم عنوان مهمترین صادرکننده نفتی جهان را یدک می کشد و از دید اروپای نیازمند به منابع انرژی روسی و خاورمیانه ای، داشتن ارتباط با ریاض و دادن مجوز هنرنمایی به این بازیگر، خالی از لطف نیست. ضمن این که عربستان سعودی در مورد موضوعاتی مانند تداوم صادرات غلات و امنیت جهانی غذا، ایمنی هسته ای و آزادی اسرا، ابتکار عمل هایی داشته که مورد تایید اتحادیه اروپا بوده است.

از دید مقامات اتحادیه اروپا، رویارویی با پیامدهای بزرگ حمله روسیه به اوکراین، نیاز به همراهی کشورهایی دارد که از توانایی و ظرفیت بالایی برای تعامل با روسیه برخوردار هستند و می توانند هزینه های اروپا و جهان غرب را ولو در یک مقیاس اندک، کاهش دهند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا به خوبی می داند که تلاش ترکیه برای اقناع روسیه در مورد تداوم صادرات غلات از دریای سیاه به بازارهای جهانی، آورده مثبتی برای همه کشورها داشته و از همین منظر، کنشگری عربستان سعودی نیز می تواند روزنه امیدی باشد برای کاستن از تبعات جنگ و یافتن راهکارهایی برای کاهش موج مهاجرت و آوارگی از اوکراین به سوی کشورهای مختلف اروپا.

اشتیاق ریاض به توسعه روابط با پکن

یکی از موفقیت های دیپلماتیک تیم بن سلمان، کشاندن پای چینی ها به نشست جده بود. چین که در دور قبلی مذاکرات در کپنهاگ دانمارک شرکت نکرده بود، این بار نماینده ویژه خود در امور اوراسیا یعنی لی هوی را به جده فرستاد. در نتیجه طرف های غربی امیدوارند که با تکیه بر اهمیت روابط اقتصادی ریاض – پکن؛ مقامات دولت شی جین پینگ را راضی کنند که از طرح صلح برای پایان دادن به مناقشه روسیه – اوکراین حمایت کنند.

چین بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی و سرمایه گذار کلیدی در طرح های تنوع اقتصادی این کشور است. پادشاهی سعودی، اعتبار فراوانی برای قدرت اقتصادی چین و پتانسیل عظیم آن قائل است. علاوه بر این، عربستان سعودی از طرح کمربند و جاده چین حمایت می کند که تا حدودی با برنامه توسعه چشم انداز ۲۰۳۰ بن سلمان هماهنگ است.

عربستان سعودی در طول سال گذشته روابط نزدیکی با چین ایجاد کرده و سفر شی جین‌ پینگ، رئیس‌ جمهور چین به ریاض، واقعه مهمی برای ملک سلمان و ولیعهد او بود و گفته می شود که پادشاه سعودی، شخصا برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، ابراز تمایل کرده است. کریستین کوتس اولریشسن، محقق مطالعات خاورمیانه در موسسه بیکر دانشگاه رایس، گفته که حضور چین سیگنالی از حمایت این قدرت آسیایی از دیپلماسی عربستان سعودی است که بر اساس دیگر زمینه‌ های همکاری اخیر چین و عربستان شکل گرفته است. اما یون سون، مدیر برنامه چین در مرکز استیمسون در واشنگتن معتقد است که حضور چین، الزاما به معنی همراهی پکن با دیگر کشورها در مورد مناقشه اوکراین نیست.

برگزاری نشست جده و میانجی گری عربستان سعودی درباره مناقشه اوکراین، نمونه ای از سیاست موازنه ریاض بین قدرت های جهانی و روابط این کشور با قدرت های بزرگ جهانی مانند روسیه، چین و آمریکا است. عربستان سعودی به عنوان کشوری با ذخایر نفتی قابل توجه، برای عبور از پیچیدگی های سیاست بین المللی و حفظ منافع خود، که رویکرد اعتدالی را در پیش گرفته و بدون آن که نقشه راه روشنی درباره اوکراین داشته باشد، خود را به عنوان یک قدرت میانجی معرفی کرده است. چرا که این کشور، به شدت به صادرات نفت متکی است و با وجود ذخایر ارزی، در برابر نوسانات در بازارهای جهانی انرژی آسیب پذیر است. علاوه بر این، عربستان سعودی به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد و کاهش وابستگی خود به نفت است و چنین ایده ای، نیازمند مشارکت استراتژیک با کشورهای مختلف است.

چرا میانجیگری بین روسیه و اوکراین دشوار است؟

در پایان باید گفت که هجده ماه از آغاز جنگ روسیه و اوکراین گذشته اما هنوز هم چشم ‌انداز روشنی برای گفتگوهای مستقیم صلح بین کی‌یف و مسکو وجود ندارد و میانجیگری بین طرفین درگیر، بسیار دشوار است. عدم دستیابی به نتیجه یا عدم صدور بیانیه در جریان گفتگوهای جده در مورد بحران اوکراین، ماهیت پیچیده درگیری و چالش های موجود در یافتن راه حل را نشان می دهد. تنازع منافع، تنش ‌های ژئوپلیتیکی، پیچیدگی خود مناقشه، عدم اعتماد و عوامل خارجی، همگی در عدم شکل گیری اجماع نقش داشتند. تنازع منافع کنشگران، باعث می شود که هر یک از طرفین، اولویت ها و نگرانی های خاص خود را برجسته کنند و رسیدن به درک مشترک، دشوار شود. بحران اوکراین حالا مظهر تنش های ژئوپلیتیکی گسترده است و دخالت قدرت های جهانی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا به پیچیدگی مذاکرات می افزاید. این بازیگران خارجی برنامه‌ های ژئوپلیتیکی و ملاحظات استراتژیک خود را دارند که تلاش برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز را پیچیده می کند و به همین دلیل، مذاکرات جده نتوانست بر این رقابت‌ های ژئوپلیتیکی ریشه ‌دار غلبه کند.

کد خبر 5855842

منبع: مهر

کلیدواژه: عربستان سعودی اوکراین روسیه روسیه اوکراین رژیم صهیونیستی ایالات متحده امریکا لبنان فلسطین عراق ولادیمیر پوتین مسکو عربستان سعودی کشور نیجر سوریه تل آویو ارتش رژیم صهیونیستی عربستان سعودی نشان می دهد اتحادیه اروپا بن سلمان نشست جده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۰۳۳۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • بلاروس: آماده میزبانی مذاکرات صلح بین اوکراین و روسیه هستیم
  • بلاروس آماده میزبانی مذاکرات صلح اوکراین است
  • الهلال و النصر دست نیافتنی می‌شوند
  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • روسیه بلافاصله پس از شکست اوکراین، بیخ گوش ما موشک مستقر می‌کند
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • هشدار درباره شکست کی‌یف بدون کمک نظامی غرب
  • تحولات اوکراین|هشدار درباره شکست کی‌یف بدون کمک نظامی غرب